۞ امام علی (ع) می فرماید:
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

  • شناسه : 7255
  • ۰۷ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۹
  • 323 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : بسام کریمی
  • منبع : بنک نیوز

*نوگرایی در آیین گرگشو یا تیشه به ریشه گرگیعان زدن! بسام کریمی در این ایام که طوفان ناملایمتی های روزگار یقه ی سرزمینمان را سفت چسبیده و در چنین شرایط سخت اقتصادی سخن از نقد رفتارهای اجتماعی خودمان بیشتر به زخم زبان نزدیک می شود و رغبتی برای شنیدنشان نیست اما معتقدم کار اشتباه همیشه […]

*نوگرایی در آیین گرگشو یا تیشه به ریشه گرگیعان زدن!
بسام کریمی
در این ایام که طوفان ناملایمتی های روزگار یقه ی سرزمینمان را سفت چسبیده و در چنین شرایط سخت اقتصادی سخن از نقد رفتارهای اجتماعی خودمان بیشتر به زخم زبان نزدیک می شود و رغبتی برای شنیدنشان نیست اما معتقدم کار اشتباه همیشه اشتباه است؛ حال می خواهد از سمت حکمران باشد یا مردم.
گرگیعان یا روز گرگشو از دیرباز سنتی قدیمی است که پسران و دختران کودک و نوجوان، دست در دست یکدیگر از این کوچه به آن کوچه می دوند و برای گرفتن عیدانه ای، شیرینی یا شکلات و خلاصه تحفه ای هرچند کوچک یا ناچیز درب خانه را زده و سهم خود را از صاحبخانه طلب می کنند. و صاحبخانه که به انتظار لبخندهای کودکانه ای به انتظار نشسته، با هرچه که در توان دارد از میهمانان خردسال خود پذیرایی می کند. فرقی هم ندارد کودک خردسال پابرهنه باشد( که قدیم خیلی ها پابرهنه بودند) یا شیک ترین لباس را به تن داشته باشد؛ مساوات را رعایت می کند و به تمامی آنها به یک اندازه هدیه می دهد. این نکته بسیار مهم و اساسی است. هر یک از کودکان جلو می آیند؛ سبد پارچه ای خود را باز می کنند و به دست میزبانشان خیره می شوند و هنگامی که گرگشوی خود را گرفتند با لبخندی خیلی خیلی بزرگ کنار می روند تا نفر بعدی بیاید و گرگشوی خود را طلب کند. گاه بین شیرینی و شکلات پول هم هدیه می گیرند و سریعا آن را در جیبشان پنهان می کنند. پول غنیمتی است گرانبها که سر آن با کسی شوخی ندارند. و این قصه تا شعاع کوچه و خیابانی که از طرف خانواده خو‌د مجاز به تردد هستند ادامه پیدا می کند.
در این سفر ماجراجویانه ی چند ساعته، کودکان دست در دست برادر یا خواهر یا دوست بزرگتر یا کوچکتر خود بدون والدین، تمرین زندگی می کنند. شاید برای اولین بار بدون والدین خود پا به خیابان و کوچه بگذارند و تصمیم بگیرند که قرار است با کدوم گروه کوچک و بزرگ مسیر طولانی خود را ادامه دهند؛ با کدام دختر و‌ پسر همراه شوند و غنائم بیشتری بدست بیاورند. لیدر گروه شوند یا ترجیح دهند در سایه قدرت و هدایت فردی مسیر یاب و باتجربه در بزنگاه هایی حساس خود را به دستان صاحبخانه دست و پاچلفتی برسانند که نمی تواند از پس هجوم بچها براید و در این لحظات باید دریده باشی، زرنگ و فرز و‌ دست دراز باشی تا بتوانی میان آن همه گرگ گرسنه سهم خواهی کنی و گرگشوی جذاب و خوشمزه خود را از چنگ سایرین دربیاوری.
در میانه راه- فاصله این کوچه تا آن خیابان- مهارت حفاظت از آنچه که با ادب و احترام بدست آوردی، و آنچه که با هل دادن و زور و درد بدست آوردی را تمرین می کنی. می جنگی،کتک می خوری اما نمی گذاری کسی سهم خواهر کوچکترت را از دستانش بقا‌پد.شاید این عکس العمل های کودکانه تمرین انجام وظایفی است اخلاقی و مدرن که در آینده بکارت بیاید و تو باید از همین الان و در این روز زیبا با مهارت تمام آن را فراگیری، حتی اگر خودت از آن بیخبر باشی حتی اگر در پایان سفرت برای از دست دادن هر آنچه برایش تلاش کردی، گوشه لبت خون بیاید و روی زمین با لباس خاکی اشک بریزی….
احتمالا کم و بیش این توصیفاتِ همان مراسم سنتی است که همگی با آن آشنایی کامل داریم و متفق القول بر ادامه دادن آن و انتقالش به نسل های آینده و زنده نگه داشتن این آیین سنتی صحه می گذاریم. اما چیزی که به زعم نگارنده باعث می شود اساس و اصول این آیین سنتی به انحراف کشیده شود و تا سال های آینده تنها نمایی مدرن اما بی روح از آن باقی بماند؛ شکل و شمایل جدیدی است که عده ای برای برگزاری آن انتخاب کرده اند. فرض کنید در فضای مجازی کلیپی فوق حرفه ای از دختر جوان یا خانم خانه داری می بینید که اگرچه در صفحه ی اجتماعی خود نیز به زبان بومی حرف نمی زند اما با لباس هایی سفارشی و دست دوز و با آخرین درجه از تجملات و آراستگی ظاهری در پیِ خودنمایی ناهنجاری است که بیشتر خوراک تولید محتوای صفحه خود را محیا نموده و نه اشاعه و معرفی این آیین بومی! از انصاف بدور هم‌نباشیم؛ بلاگرهایی نیز وجود دارند که بسیار اصولی و از سر ذوق و با نگاه فرهنگی به روایت این آیین می پردازند که بسیار هم قابل ستایش است.
این نمونه از خودنمایی ها صرفا به مدعیان غیرفرهنگی در صفحات مجازی ختم نمی شود. متاسفانه در این سال ها شاهد هستیم که به جای این سفرهای ماجراجویانه، خانواده ها در یک اقدام از پیش تعیین شده این سنت زنده و متحرک را به یک قرار شبانه تقلیل داده و در آن دورهمی های ساکن این روز را جشن می گیرند؛ بدین صورت که: هر یک از خانواده ها بسته هایی شیک از خوراکی یا هدایایی ویژه تدارک دیده و به میهمانی می آورد که این خود صحنه ای است از منازعات و حسادت ورزی ها و چشم-هم چشمی هایی که بیا و ببین. و آن هدایا از قبل به تعداد کودکان تهیه و دورچین میز پذیرایی می شود. هر خانواده در تلاشی مذبوحانه سعی می کند بسته هایی به مراتب شیک تر، گرانبها تر نسبت به سال و خانواده های دیگر تدارک ببیند.و پس از یک عکس و سلفی های دورهمی و اینکه “دختر من لباسش قشنگتر”، “ لباسش رو سفارشی از فلا‌ن جا و خیلی گرون خریدم” و سایر گفتگوهای قابل تصور و صد البته بعد از یک پذیرایی مفصل شام و دسر، بچه ها هدایای خود را در یک فرآیند کاملا تصنعی دریافت می کنند و این از نظر من پایان همه ی داشته هایمان است.

آیین و سنتی که کودکان غنی و فقیر – فارغ از سطح اجتماعی و اقتصادی- در یک گردهمایی زنده و پویا آن را زندگی می کردند به یک قرار شبانه با لباس های شیک و مجلسی و خرید بسته هایی گران قیمت برای “ خودی ها” و نه کودکانی غریب که در طول سال در آرزوی دریافت هدیه ای به انتظار چنین روزی نشسته اند؛ تقلیل پیدا کرده است. در این شیوه اجرایی جدید آیین گرگشو در هر دو سوی ماجرا تغییراتی ناخوشایند را مشاهده می کنیم. هدایایی که قرار بود سهم کودکانی غریب و گاه آرزو به دل شود؛ از چهارچوب فرزندان اقوام و خانواده خارج نمی گردد. تعاملات اجتماعی و مواجه فرزندان با بزرگتر ها در تصاحب هدایا و در رویارویی با هم نوعان خود به کلی کنار گذاشته شده جایی که کودکان جسارت و شجاعت را تمرین نخواهند کرد. جایی که رعایت ادب برای ارائه درخواست خود نیاز ندارند؛ چونکه هدیه خود را آماده روی میز تحویل خواهند گرفت، بدون ترس، بدون دعوا و خیلی آماده و شیک.
در اینکه شاید بیش از پیش این سنت دیرینه در جنوب کشور به صورت گسترده در فضای مجازی به چشم می آید شکی نیست و این خود نوعی تلاش برای حفظ هویت فرهنگی این خطه از سرزمینمان ایران است. اما تغییر شکل و شمایل اجرایی آیین گرقعان یا گرگشو بدون در نظر گرفتن اثرگذاری آن بر آنچه که سنت بر آن تاکید داشته چیزی جز ارائه ویترینی نمایشی از این آیین نخواهد بود. در تاروپود یکایک آیین سنت های بومی رگه هایی از مناسبات فرهنگی، آداب و رفتار های اجتماعی و بسیاری از نکات اخلاقی نهفته است که بدون در نظر گرفتن آنها نباید بی محابا دست در مدرن نمودن آن ها نمود.
که در طول سال در آرزوی دریافت هدیه ای به انتظار چنین روزی نشسته اند؛ تقلیل پیدا کرده است. در این شیوه اجرایی جدید آیین گرگشو در هر دو سوی ماجرا تغییراتی ناخوشایند را مشاهده می کنیم. هدایایی که قرار بود سهم کودکانی غریب و گاه آرزو به دل شود؛ از چهارچوب فرزندان اقوام و خانواده خارج نمی گردد. تعاملات اجتماعی و مواجه فرزندان با بزرگتر ها در تصاحب هدایا و در رویارویی با هم نوعان خود به کلی کنار گذاشته شده جایی که کودکان جسارت و شجاعت را تمرین نخواهند کرد. جایی که رعایت ادب برای ارائه درخواست خود نیاز ندارند؛ چونکه هدیه خود را آماده روی میز تحویل خواهند گرفت، بدون ترس، بدون دعوا و خیلی آماده و شیک.
در اینکه شاید بیش از پیش این سنت دیرینه در جنوب کشور به صورت گسترده در فضای مجازی به چشم می آید شکی نیست و این خود نوعی تلاش برای حفظ هویت فرهنگی این خطه از سرزمینمان ایران است. اما تغییر شکل و شمایل اجرایی آیین گرقعان یا گرگشو بدون در نظر گرفتن اثرگذاری آن بر آنچه که سنت بر آن تاکید داشته چیزی جز ارائه ویترینی نمایشی از این آیین نخواهد بود. در تاروپود یکایک آیین سنت های بومی رگه هایی از مناسبات فرهنگی، آداب و رفتار های اجتماعی و بسیاری از نکات اخلاقی نهفته است که بدون در نظر گرفتن آنها نباید بی محابا دست در مدرن نمودن آن ها نمود.
پایان

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*